گذری بر «دنیای ژوراسیک؛ سقوط پادشاهی»/به دنیای اسپیلبرگ خوش آمدید
تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۱۸۰۵۸۰
خبرگزاری مهر- گروه هنر- سیدسعید هاشمزاده: وقتی از فیلمهایی صحبت میکنیم که قرار است سینما را به عنوان سرگرمی برای مخاطبان مدنظر داشته باشد، سری فیلمهای ژوراسیک را نمیتوان نادیده گرفت.
ژوراسیکها هم علمی تخیلی هستند، هم ماجراجویانه و هم اکشن، و تلفیق این ژانرها در یک اثر با سطح بالای کارگردانی و جلوههای ویژه همیشه کنجکاویبرانگیز بودهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تاثیر اسپیلبرگ...
اگر اولین سکانس سری ژوراسیکها را به خاطر بیاوریم، میتوان کارگردانی اسپیلبرگ را در موقعیتهای ترسناک و رعببرانگیزی که خلق میکند آنالیز کنیم. فضاسازی از یک سکوت و تداوم روند عادی یک موقعیت آغاز میشود، روندی که هیچ مشکلی ندارد، نور کم است و موسیقی وجود ندارد. هیولا معرفی نمیشود و برای تماشاگر پنهان میماند.
همه چیز در یک آرامش میگذرد اما آرامشی در دل تاریکی. یک اشتباه رخ میدهد. اشتباهی در حمل و نقل، دری بسته نمیشود یا باز میماند، و این شروع ماجراست. شروع معرفی هیولا و نیز رعب و وحشتی که مخاطب باید در دل ماجراجویی کسب کند.
ساخت این سراشیبی میراثی است که اسپیلبرگ برای سری فیلمهای ژوراسیک به یادگار گذاشته است. میراثی که با فیلمهای ژانر ترسناک در هم تنیده شده و سپس رنگ و بوی ماجراجویانه گرفته است. رنگ و بوی فانتزی که اسپیلبرگ به لحاظ کیفی نتوانسته بود در «ایندیانا جونز» بیافریند و خلق کند و در نقطه طلایی دیگری، پیش از ژوراسیک، در «ای تی» توانسته بود آن را خلق کند و به این فرمول دست پیدا کند. بخصوص در فضاسازی به وسیله نور و تاریکی، به لحاظ معرفی نکردن هیولا و آن را به مثابه یک تعلیق نگه داشتن.
دنیای ژوراسیک جدید نیز همین عناصر را در فیلم خود داراست. یک آغاز رعبانگیز با معرفی نکردن هیولاها. یک فضاسازی که در خود ردپای فانتزیهای اسپیلبرگی را نیز دارد. اما این فانتزیها و حضور هیولاها چقدر توانسته است کیفیت لازم را داشته باشد؟!
چرا خوب؟ چرا بد؟ دیدگاه انتقادی؟
فانتزیهای اسپیلبرگ یک تیغ دولبه در ایندیانا جونز، ای تی و ژوراسیک پارک دارد. مسئله اصلی اینجاست که نمیدانیم باید به این موقعیت بخندیم یا احساس رعب و وحشت را تجربه کنیم. فصل آغازین فیلم همین است. هم لحن شوخی دارد و هم تجربه ترس. لحظهای که مرد توسط نردبان هلی کوپتر نجات پیدا میکند و ما خوشحال میشویم و در لحظهای بعد یک هیولا او را میبلعد. یک تیغ دو لبه که هم ترسناک بودن ماجرا را تمسخر میکند و هم آن را مورد تایید قرار میدهد.
تعقیب و گریزهای اکشن در مجموعه فیلمهای ژوراسیک و بخصوص این فیلم نیز به کل میان این دولبه حرکت میکند؛ و نیز مهمتر از عناصر بیرونی که میبینیم، تم و مضمونی که فیلم مد نظر دارد، مضمونی که نمیدانیم آن را جدی بگیریم یا باید به خاطرمان بیاید دنیای ژوراسیک یک فیلم است و بس.
فیلم تاکید بسیاری بر روی محیط زیست و دستکاری در آن دارد. مسئلهای که به گزاره دست بردن در خلقت خداوند نیز میرسد و با دو مانیفست آغازین و پایانی فیلم این تاکید بیش از پیش مورد اهمیت واقع میشود. تأکیدی که شبه دینی، شبه علمی است و باز نمیتوان یک سوی ماجرا را از دیگری تشخیص داد. اینکه فیلم و فیلمساز در نهایت علم و رسیدن به دانش ژنتیکی را نکوهش میکند یا تشویق و یا مسئلهای تردید برانگیز درباره محیط زیست را به فیلمی ماجراجویانه تزریق کرده و یا در مرکزیتش قرار داده است. در کل این مانیفستها بیش از پیش وصلهای نچسب بهنظر میرسد، که میتوان با دیدن بهترین سکانس فیلم کمی آن را نادیده گرفت...
بهترین سکانس
جدا شدن از جزیره ژوراسیک و انفجار آن توسط آتشفشان سکانسهایی عظیم و هیجانانگیز را میسازد اما تصویری که در این سکانس ما را تحتتاثیر قرار میدهد، تنهایی دایناسور بیژار و غولآسای گیاهخوار در میان گدازههاست.
قهرمانان فیلم که در آخرین لحظات توانستهاند سوار کشتی بشوند و نجات یابند از دور فریادهای این دایناسور تنها مانده را تماشا میکنند و میشنوند. این تنهایی سکانسی تأثیربرانگیز را میسازد که میتوان برای نخستینبار در آن به حال یک دایناسور گریست! و آرام آرام محو شدن این هیکل درشت و عظیم در میان دود و آتش را با احساسی حزنانگیز تماشا کرد.
«دنیای ژوراسیک» با فروش یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلاریاش توانست جزو پرفروشهای سال گذشته باشد و نیز تحسین منتقدان را نسبت به قسمت قبلی خود برانگیزد. ریچارد لاوسون کارگردانی این فیلم را نسبت به اثر قبلی مورد ستایش قرار میدهد و تراویس اندروز منتقد واشنگتن پست آن را دارای داستانی ساده و قابل قبول میداند.
کد خبر 4571185منبع: مهر
کلیدواژه: سعید هاشم زاده استیون اسپیلبرگ پارک ژوراسیک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۸۰۵۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
16 اردیبهشت در دنیای علم چه خبر؟
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا، تاریخ علم مملو از رویدادهای مهمی است که نوآوریها، کشفها و حتی زادروزها و درگذشتهای دانشمندان و مخترعان تاثیرگذار جهان را در برمیگیرد. در این تقویم علم، وقایع مهم مصادف با امروز 16 اردیبهشت برابر 5 می را ورق میزنیم.
***
رصدخانه مراغه
۱۶ اردیبهشت ۶۳۸ خورشیدی، رصدخانه مراغه ساخته شد. خواجه نصیرالدینطوسی، همهچیزدان، معمار، ریاضیدان، منجم، پزشک، فقیه، متکلم، فیلسوف و شاعر ایرانی این رصدخانه را در دوره هولاکوخان، نوه چنگیزخان مغول، در شهر مراغه ساخت و از اینرو، این روز در تقویم باعنوان روز مراغه نامگذاری شده است. این رصدخانه روی تپهای در غرب مراغه در نزدیکی دو روستای طالبخان و حاجیکرد قرار دارد که ارومیه را میتوان از فراز آن تپه دید. هولاکو برای نگهداری این سازمان پژوهشی موقوفههای ویژهای در نظر گرفت. کتابخانهای شامل ۴۰۰ هزار جلد کتاب و ابزارهای اخترشناسی، ازجمله ذاتالربع دیواری به شعاع ۴۳۰ سانتیمتر، حلقهدار (ذاتالحلق)، حلقه انقلابی، حلقه اعتدالی و حلقه سموت هم فراهم شدند. در همینجا خواجه نصیرالدین کتاب زیج ایلخانی را از روی رصدهای انجامشده در این رصدخانه تدوین کرد. زیج به کتابی گفته میشود که منجمان احوال و حرکات افلاک و کواکب را از آن معلوم کنند و نام علمی برای اصول احکام نجوم و هیئت است که تقویم را از آن استخراج میکردند.
دومین انسان به فضا رفت
۵ می ۱۹۶۱ میلادی برابر با ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۰ خورشیدی، آلن شپارد جونیور، فضانورد آمریکایی همراه با فضاپیمای مرکوری-رادستون ۳ معروف به فریدام ۷، پساز یوری گاگارین، کیهاننورد روس، بهعنوان دومین انسان به فضا رفت و بهمدت ۱۵ دقیقه یک پرواز زیرمداری را تا ارتفاع ۱۱۵ مایلی انجام داد و حدود ۵ دقیقه بیوزنی را تجربه کرد. شپارد بار دیگر و اینبار بهعنوان پنجمین انسان روی ماه در مأموریت آپولو ۱۴ به فضا رفت.
اولین آزمایش واکسن سیاهزخم
۵ می ۱۸۸۱ میلادی برابر با ۱۶ اردیبهشت ۱۲۶۰ خورشیدی، میکروبشناس فرانسوی لویی پاستور تلقیحات علیه سیاهزخم را روی ۲۴ گوسفند، یک بز و ۶ گاو در روستای کوچکی نزدیک پاریس بهنام «پولی لو فور» انجام داد. آزمایش او موفقیتآمیز بود و به نقطه عطفی در پیشگیری از این بیماری کشنده که بر گاو و گوسفند و بز اثر میگذارد تبدیل شد. او در ۲۱ مارس ۱۸۷۷ در پاسخ به شیوع ویرانگر سیاهزخم شروع به تحقیق برای واکسن مقابله با این بیماری کرد. او دریافت واکسن موثری را میتوان از سویه ضعیفشده باکتری سیاهزخم (ریزجاندار میلهمانندی که رابرت کوخ در سال ۱۸۷۶ بهعنوان عامل بیماری شناسایی کرده بود) ساخت. پاستور در ۶ جولای ۱۸۸۵ واکسن مؤثری علیه هاری ساخت و آن را روی کودک ۹ سالهای به نام ژوزف مایستر که با گازگرفتگی سگ هار به شدت آسیبدیده بود آزمایش کرد.
پیو دل ریو اورتگا
۵ می ۱۸۸۲ میلادی برابر با ۱۶ اردیبهشت ۱۲۶۱ خورشیدی، پیو دل ریو اورتگا، عصبشناس اسپانیایی که سلولهای میکروگلیا مغز را کشف کرد بهدنیا آمد. اورتگا با ایجاد روشی جدید برای رنگآمیزی نمونههای بافت با کربنات نقره توانست این سلولها را کشف کند. میکروگلیا سلولهایی هستند که در دستگاه عصبی مرکزی زندگی و بهعنوان یک سلول ایمنی عمل میکنند. اورتگا شاگرد بافتشناس اسپانیایی سانتیاگو رامون ای کاخال، برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی در سال ۱۹۰۶ برای کشف سازوکارهای ریختشناسی و روندهای اتصالی یاختههای عصبی بود. اورتگا همچنین نام اُلیگودندروسیت یا الیگودندروگلیا را برای سلولهایی که تولیدکننده میلین در دستگاه عصبی مرکزی هستند ابداع کرد. در آغاز جنگ داخلی اسپانیا، او به پاریس و سپس آکسفورد و سرانجام در سال ۱۹۴۰ به بوینس آیرس در آرژانتین رفت.
انتهای پیام/